سیب(شعر زیبای حمید مصدق وپاسخ فروغ فرخزاد به وی)

در گفتگوی با خدا نوشته ریتا استریکلند خوانده ام وقتی وی از خدا پرسید:

به عنوان خالق انسانها میخواهید آنها چه درسهایی از زندگی بگیرند؟!؟

خداوند چند نکته برای وی بیان می کند که یکی از آنها این است که:

یاد بگیرند که میشود دو نفر به موضوعی واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.

به راستی گاه واقعیت با آنچه ما می اندیشیم بسیار تفاوت دارد.

باید از زاویه فرد مقابل به مسائل نگاه کرد وبعد قضاوت نمود...

شعر زیبای حمید مصدق و پاسخ فروخ فرخزاد به وی

تقدیم به شما        برای آنکه گاهی دوباره فکر کنیم...

حمید مصدق خرداد1343

تو به من خندیدی و نمیدانستی

من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلود به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز

سالهاست که در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تکرارکنان می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق دراین پندارم

که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پاسخ فروغ فرخزاد:

من به تو خندیدم

چون که میدانستم تو به چه دلهره از باغچهٔ همسایه سیب را دزدیدی

پدرم از پی من تند دوید

و نمیدانستی باغبان باغچه همسایه

پدر پیر من است

من به تو خندیدم

تاکه با خنده تو  پاسخ عشق تورا خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت :برو

چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تورا

و من رفتم

و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام

حیرت و بغض تو تکرار کنان

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق دراین پندارم

که چه می شد اگر باغچهٔ خانهٔ ما سیب نداشت...

نظرات شما عزیزان:

مرضیه

ساعت13:48---29 فروردين 1392

ن خدایی خوب بود... sajad: به به! خانوم ميرزايي!! از اين ورا؟ راه گم كردين؟!

narjes

ساعت19:11---21 فروردين 1392

zohre

ساعت10:16---21 فروردين 1392

ghashang bood

sajad

ساعت14:51---20 فروردين 1392

بسیار بسیار زیبا بود! مرسی واقعا....

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: